«نمونه خوانی بیانات رهبر معظم انقلاب. نمونه انتخاب شده: نیمه اسفندماه سال ۱۳۸۱ در جمع مسئولان صدا و سیما»
در یادداشت قبل نمونه خوانی صورت گرفته، کنشگری و سیر منطقی کار رسانهای به همراه نمونه سازی موضوعی و اقدامی در کلام رهبر معظم انقلاب را مرور کردیم. در این یادداشت ادامه همان بیانات را مرور میکنیم تا یک چرخه کامل روایت را در نگاه معظم له بررسی کرده باشیم.
دقت ایشان در بیانات و ارائه گزارههای واقعی توسط معظم له _ از سیر راهبردی تا ارائه راهکار دغدغهمندانه _ در فرایند روایت نشان از تأکید ایشان بر صحت کارکرد در این عرصه در روش و نگرش است:
پیامهایی که ما باید به ذهن مردم منعکس کنیم، کدام هاست؟
عدالت: باید در ذهن مردم جا بیفتد و نزد مردمِ طالب و عاشقِ عدالت _ عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی، هر دو _ به عنوان یک شعار اصلی شود. ما نباید از شعار عدلِ علوی عقب نشینی کنیم. مردم به عدلِ علوی نیازمندند و تشنه آن هستند... عدالت به طور مطلق مورد نیاز و مورد مطالبه جامعه است. نه اینکه به طور مطلق میتوان عدالت را تحقق بخشید، یا ما آن آدمهایی هستیم که میتوانیم؛ اما عدالت باید به طور مطلق مطرح شود تا هر مقدار که میتوانیم، پیش برویم.
انقلاب اسلامی: از پیامهای مظلوم و فراموش شدهای که بار دیگر بایستی به آن اهتمام ورزید و آن را به ذهنهای مردم منتقل کرد، عظمت و شکوه و اهمیت انقلاب اسلامی ماست. این انقلاب چیز کوچکی نبود و تمام هم نشده است. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابجاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست.
شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پی درپی این را میپذیرند.
ایثار و انفاق: الان پیامهایی منتقل میشود که... که ایثار و انفاق _ جان و راحتی و آسایش خود را برای دیگران فداکردن _ را کار ابلهانه و احمقانهای وانمود و قلمداد میکنند! درحالی که بزرگترین زیباییهای انسان، حضور چنین خصوصیاتی در وجودش است و بزرگترین زیباییهای یک ملت، وجود انسانهایی با این خصوصیات است که البته این مخصوص اسلام و تشیع هم نیست، در همه جای دنیا هست.
دیکتاتوری پول و شهوت: حقیقت تلخی در دنیاست که عمدا سعی میشود وجود محسوس آن نادیده گرفته شود و آن، دیکتاتوری پول و شهوت است. امروز پول در دنیا دیکتاتوری میکند و هرچه پول بخواهد و پول دارها بخواهند، تحقق مییابد، ولو به دست خودِ مردم... این، دیکتاتورىِ کاملا پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است.
زنده کردن ارزش: امروز تلاش میکنند که ارزش را به سود تبدیل کنند؛ آیا فلان کار یا فلان اقدامی که میخواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسی یا بین المللی که میخواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمیگذرد. سود هم وقتی شخصی نباشد و سود عمومی باشد، خودش یک ارزش است. اما سود، تنها ارزش نیست؛ ارزشهای دیگری هم وجود دارد. گاهی سودی عاید انسان میشود؛ اما یک ارزش پایمال میگردد...؛ بنابراین مسئله زنده نگه داشتن ارزشها هم یکی از همین پیام هاست.
مردم بدانند از حکومت چه باید بخواهند: در نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر، چهار نکته اصلی هست. در مجموع چهار نکته اصلی از مالک اشتر خواسته شده است که یکی امنیت آن منطقهای است که در اختیار او گذاشته شده است. با عوامل ضدامنیت _ هم امنیت داخلی و هم امنیت خارجی _ باید برخورد شود؛ دومی، عدالت اجتماعی و اقتصادی است. سومی، تربیت معنوی و اخلاقی مردم است. میگوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بی تفاوت نیستند که بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بی تفاوت نیست که بگوید مثلا هر کار خواستند بکنند، بکنند.
پدر و مادر مسئولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسئولیتهایی دارد. چهارمی هم رفاه و آبادی زندگی آنهاست. البته مسئله علم و ترویج علم و تحقیق و اینها هم در داخل رفاه و تربیتهای اخلاقی و معنوی است. رفاه اجتماعی هم بدون علم و تربیت، هیچ وقت به وجود نیامده است.
این چهار چیز از جمله چیزهایی است که حکومت باید به عنوان مطالبات حقیقی مردم به آنها بدهد.
روایت حوادث گذشته برای توضیح تهدیدهای آینده و حوادثِ در شرف تکوین: قضایای جوامع انسانی و جهانی حقیقتا مشابه اند؛ چون با همه تغییری که در وضع زندگی انسانها به وجود میآید، عوامل تأثیرگذار حقیقی در زندگی انسانها همیشه چیزهای معینی است. «سنّت اللّه» که در قرآن میبینید، همین است. «و لن تجد لسنّةاللّه تبدیلا و لن تجد لسنّةاللّه تحویلا» همین هاست؛ یعنی سنتهایی وجود دارد و تبدیلها و تحولهایی به وجود میآید.
حساس کردن مردم نسبت به تلاشهای هرج و مرج طلبانه: یکی از سیاستهای دشمنان نظام اسلامی و دشمنان انقلاب، ایجاد هرج و مرج در جامعه است. هرج و مرج در شرایط کنونی برای دشمنان، مطلوب است. ما باید مردم را نسبت به مسئله هرج و مرج حساس کنیم. باید جوانان را نسبت به این مسئله حساس کنیم که بدانند هرج و مرج یعنی چه؛ چه مشکلاتی دارد، چه تبعات غیرقابل تحملی دارد و چه کسانی از هرج و مرج در جامعه _ چه هرج و مرج سیاسی و چه هرج و مرج اجتماعی و... _ منتفع میشوند.
هویت: مسئله حفظ هویت دینی و ملی و انقلابی، یکی دیگر از ارزشهایی است که حتما بایستی به مردم منتقل شود.
افشای تهدیدها یکی از همین پیامهایی است که بایستی حتما داده شود.
تقویت روحیه مسئولیت شناسی در مردم، یکی دیگر از ارزش هاست.
دشمن شناسی: دشمن ستیزی، مشخص کردن دشمن اصلی و متمرکز شدن روی دشمنان اصلی، از دیگر مسائل مهم است. بگردید دشمن اصلی را بیابید و به مردم معرفی کنید.
امیدآفرینی: یکی دیگر از پیامهایی که حتما باید منتقل شود، نفی دشمن سازیهای موهوم، توسعه تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیت کل جامعه، به قول روانشناسان «روان پریشی» به وجود میآورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا میشود که به طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود.
نمونه سازی، تنظیم خبر هدفمند: مسئله خبر هم بسیار مهم است. خبر، نیاز است؛ منتها هرچه میتوانید، خبر را موثق، بهنگام، فراگیر و دارای خصوصیاتی که گفتیم، بکنید. گاهی پخش یک خبر ضعیف و کمتر موثق، در مردم ایجاد یأس میکند. گاهی یک خبر واحد را دو گونه میشود داد: مثلا خبر تجهیزات آمریکایی یا تجهیزات اسرائیلی را میشود به گونهای داد که مردم انگیزه پیدا کنند که با آن به مقابله برخیزند؛ همان خبر را میشود طوری داد که مردم احساس کنند که نمیشود دست از پا تکان داد و اصلا هیچ حرکتی نمیشود کرد. پس نحوه دادن خبر باید امیدبخش باشد؛ البته خودِ خبر، مهم و حاوی نکات سودمند است.
در متن فوق سعی شد با تمرکز بر متن مبنا، سیمایی از رفتار رسانه در جبهه روایت ارائه شود. قطعا ارائه یک الگوی جامع برای کنشگری رسانه و نقش آفرینی رسانه ای، نیازمند تحلیل چند وجهی از بیانات و نامهها و ابلاغها و... رهبر معظم انقلاب و زعیم اندیشمند انقلاب اسلامی است که در این مجال نمیگنجد؛ اما دقت کنیم که برخی اوقات نوع بیانات ایشان به قدری به مرحله راهکار نزدیک میشود که خواننده متعجب خواهد شد که وقتی تا این حد صراحت در کلام معظم له وجود دارد، برای جریان رسانه انقلابی چه حجتی باقی میماند که در اعمال برخی از این راهکارها پرهیز میکند و از آن بیشتر متعجب باید شد که در جریان نظارت بر رسانه برخی اوقات این رفتار مستند به نص واضح حضرت آقا ممکن است به رفتار خارج از شمول انقلابیگری نیز تعبیر شود. امید است با مرور و روایت بی واسطه منویات زعیم عالی قدرمان بتوانیم گامی در راستای پیشرفت و فراگیری منطقی فرهنگ تبیین برداریم.